سایه

دارم تو ناجوانمردانه ترین حالت گذر عمر، عمر میگذرونم...

اما در کمال تعجب و اوج ناباوری دوس دارم باشم و ببینم:

جناب سایه ای که گفت:

چتونه؟ چرا انقدر افسرده؟ ‎
ایران حمله اسکندر و اعراب و چنگیز رو از سر گذرونده و زنده مونده! 
از این روزها میخواد زنده بیرون نیاد؟ 
سینه‌تون رو فراخ کنید 
و ‎امّید رو از دست ندید!

چی برا گفتن داره؟!...

جناب سایه اگه خواب میبینی یا میشنوی یا میبینی یا بهت الهام میشه!،

به امید دادن هات نیاز داریم...

چون سینه مون داره از تخت جمشیدی که اسکندر و از کتاب هایی که چنگیز آتیش زد، داغ تر و سوخته تر میشه!... 

جناب سایه اگه میشنوی قلب مون داره بیشتر میشکنه...

قلبمون پاره تر از زمانی است که تو تاریخ مدرسه ها بهمون گفتن ایران زیر حمله ی اعراب جان ها داد و بعدش جان داد. 

حضرت سایه اگه میشنوی بریدیم............ 

 

  • نیما دشتیان

آدمی است و دمی!!!! 

پوست کلفت اما جریحه دار...

آدمی است دیگر... 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

خیال های عریان

خیال های لخت گاهی تابو ها رو میشکنند و برهنه بیرون میان. امان....

بوی قهوه بوی نامش می‌دهد
چون که هر دو تلخی خود را یهویی می‌دهند...


Designed By Erfan Powered by Bayan